کشورها برای ارزیابی وضعیت اقتصادی خود از شاخصهای مختلفی استفاده میکنند که یکی از آنها تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) است که به اختصار GDP گفته میشود. شاخصهای اقتصادی سلامت اقتصاد کشورها را نشان میدهند و میتوان از آنها برای پیشبینی ارزش پول ملی کشورها استفاده کرد.
بنابراین تریدرهای بازار فارکس از گزارشهایی مثل تولید ناخالص داخلی کشورها برای تحلیل فاندامنتال روند نرخ برابری جفتارزها استفاده میکنند. در این مقاله به طور کامل برای شما مخاطبان گرامی بروکر آی تی بی توضیح میدهیم که GDP چیست، چطور محاسبه میشود و چه اهمیتی دارد. با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید.
تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟
منظور از تولید ناخالص داخلی هر کشور، کل ارزش پولی یا ارزش بازار کالاها و خدمات نهایی تولید شده در مرزهای آن کشور در یک دوره زمانی مشخص است. GDP به عنوان شاخصی جامع از وضعیت کل تولید داخلی، پارامتر بسیار کاملی برای بیان وضعیت سلامت اقتصاد کشور محسوب میشود.
با اینکه معمولا GDP به صورت سالانه محاسبه میشود اما محاسبه سه ماه آن نیز غیر معمول نیست و بعضی کشورها هر سه ماه یکبار آن را محاسبه و منتشر میکنند. برای مثال در ایالات متحده آمریکا، دولت هر سه ماه یکبار، برآوردی از GDP سالانه و نیز تخمینی از GDP قابل انتظار برای آن سال تقویمی، منتشر میکند. دادههای این گزارش براساس شرایط واقعی هستند و بنابراین، این دادهها براساس تغییرات قیمتی و تورم خالص اصلاح میشوند.
محاسبه GDP کشور شامل تمامی مصرف خصوصی و عمومی، هزینههای دولت، سرمایهگذاریها، افزایش داراییهای شخصی، هزینههای پرداخت شده ساخت و ساز و تراز تجاری خارجی (صادرات به مقدار GDP اضافه و واردات از آن کسر میشوند) است.
از میان تمامی مؤلفههایی که GDP کشور را میسازند، تراز تجاری خارجی از اهمیت خاصی برخوردار است. زمانی که ارزش کل کالاها و خدماتی که تولیدکنندگان داخلی به کشورهای خارجی میفروشند بیشتر از ارزش کل کالاها و خدماتی که مصرفکنندگان داخلی از کشورهای خارجی میخرند، باشد، GDP افزایشی خواهد شد. در چنین شرایطی، اصطلاحا گفته میشود که کشور دارای مازاد تجاری (trade surplus) است.
از سوی دیگر اگر ارزش کل کالاها و خدماتی که تولیدکنندگان داخلی به کشورهای خارجی میفروشند کمتر از ارزش کل کالاها و خدماتی که مصرفکنندگان داخلی از کشورهای خارجی میخرند، باشد، GDP کاهشی خواهد شد؛ وضعیتی که کمبود تجاری (trade deficit) نام دارد.
تولید ناخالص داخلی را میتوان به صورت اسمی (nominal) یا واقعی (real) محاسبه کرد. در مجموع، GDP واقعی روش بهتری برای بیان عملکرد اقتصاد ملی در بلند-مدت است زیرا در محاسبه آن از پارامتری به نام دلار ثابت (constant dollars) استفاده میشود.
برای مثال فرض کنید که کشوری در سال ۲۰۱۲ دارای GDP اسمی ۱۰۰ میلیارد دلار بوده و GDP اسمی آن تا سال ۲۰۲۲ به ۱۵۰ میلیارد دلار رسیده است. در همان بازه زمانی، قیمتها ۱۰۰ درصد رشد داشتهاند. اگر فقط به GDP اسمی نگاه کنید، عملکرد اقتصادی کشور خوب به نظر میرسد اما GDP واقعی در سال ۲۰۲۲ (که بر نسب قیمت دلار در سال ۲۰۱۲) محاسبه میشود، تنها ۷۵ میلیارد دلار خواهد بود که حاکی از کاهش کلی در عملکرد اقتصادی کشور در این بازه ۱۰ ساله است.
انواع GDP کدامند؟
تولید ناخالص داخلی را میتوان به شیوههای مختلفی گزارش داد که هر کدام از آنها اطلاعاتی کمی متفاوت با انواع دیگر را نشان میدهند. در بالا در رابطه با GDP اسمی و GDP واقعی صحبت کردیم اما در اینجا این دو نوع تولید ناخالص داخلی و دیگر انواع GDP را به طور کامل برای شما توضیح میدهیم. با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید.
GDP اسمی
تولید ناخالص داخلی اسمی پارامتری است که تولید ناخالص داخلی کشور را بیان میکند و در محاسبه آن از قیمتهای کنونی استفاده میشود. به عبارت دیگر در محاسبه GDP اسمی تورم یا افزایش قیمتها لحاظ نمیشوند و در نتیجه شاخص خیلی خوبی برای نشان دادن تولید ناخالص داخلی نیست زیرا میتواند آن را بیشتر از چیزی که هست، نشان دهد.
قیمت تمامی کالاها و خدماتی که در محاسبه GDP اسمی لحاظ میشوند، همان قیمت واقعی فروش آنها در سالی است که GDP براساس آن محاسبه میشود. GDP اسمی برای مقایسه کردن دورههای سه ماهه در یک سال مورد استفاده قرار میگیرد. برای محاسبه GDP دو یا چند سال با هم دیگر، باید از GDP واقعی استفاده شود.
GDP واقعی
تولید ناخالص داخلی واقعی نوعی پارامتر اصلاح شده براساس تورم است که مقدار واقعی کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد را در یک سال نشان میدهد. در محاسبه GDP واقعی، قیمتها ثابت در نظر گرفته میشوند تا بتوان تورم را از روند GDP جدا کرد و امکان مقایسه درست تولید ناخالص داخلی دو یا چند سال با همدیگر وجود داشته باشد.
افزایش قیمتها GDP اسمی کشور را افزایش میدهد اما افزایش ضرورتا نشاندهنده افزایش در میزان یا کیفیت کالاها و خدمات تولید شده در کشور نیست. بنابراین اگر فقط GDP اسمی کشور در نظر گرفته شود، نمیتوان ادعا کرد که تولید ناخالص داخلی افزایش داشته است زیرا ممکن است که افزایش آن صرفا در نتیجه افزایش قیمتها در اثر تورم بوده باشد.
اقتصاددانان از فرایند خاصی برای حذف کردن تورم از تولید ناخالص داخلی و محاسبه GDP واقعی استفاده میکنند. در این فرایند، یک سال مرجع که سال پایه (base year) نام دارد، در نظر گرفته میشود و قیمتهای آن سال مبنای محاسبه GDP قرار میگیرند تا بتوان تولید ناخالص داخلی سالهای مختلف را با همدیگر مقایسه کرد و به درک بهتری از روند GDP کشور در بازههای زمانی چند ساله رسید.
GDP واقعی با استفاده از ضریب GDP price deflactor محاسبه میشود که اختلاف بین قیمتهای سال جاری و سال پایه را نشان میدهد. برای مثال اگر قیمتها در سال جاری ۵ درصد بیشتر از قیمتها در سال پایه بوده باشند، ضریب GDP price deflactor برابر با ۱ بر روی ۱.۰۵ است که با ضرب شدن در GDP اسمی، تولید ناخالص داخلی را به ما میدهد. از آنجایی که معمولا اقتصادها دارای تورم مثبت هستند، ضریب GDP price deflactor غالبا بزرگتر از صفر است.
در صورتی که اختلاف زیادی بین GDP اسمی و GDP واقعی وجود داشته باشد، نشاندهنده تورم بالا در آن اقتصاد است.
سرانه تولید ناخالص داخلی
برای افزایش کارایی شاخص تولید ناخالص داخلی میتوان چندین اصلاح روی آن انجام داد. برای اقتصاددانان GDP نشاندهنده اندازه اقتصاد کشور است اما اطلاعات اندکی در رابطه با استاندارد زندگی در آن کشور فراهم میآورد. یکی از دلایل این موضوع، در نظر گرفته نشدن اندازه جمعیت و هزینههای زندگی در محاسبه GDP است.
برای مثال، مقایسه تولید ناخالص داخلی چین با تولید ناخالص داخلی جمهوری ایرلند مقایسه درستی نیست و نمیتوان از آن برای مقایسه وضعیت زندگی مردم در آن کشورها استفاده کرد زیرا جمعیت چین تقریبا ۳۰۰ برابر جمعیت جمهوری ایرلند است. یکی از کارهایی که اقتصاددانان برای رفع این مشکل انجام دادهاند، محاسبه سرانه GDP است.
سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP per capita) شاخصی از GDP بر هر فرد در جمعیت کشور است. این پارامتر خروجی یا ورودی هر فرد را در اقتصاد نشان میدهد و میتواند بیانگر تولیدکنندگی یا مصرفکنندگی متوسط هر فرد در جامعه یا استانداردهای زندگی متوسط باشد. سرانه GDP را میتوان به صورت اسمی، واقعی یا برابری توان خرید (Purchasing Power Parity) یا PPP محاسبه کرد.
به طور کلی میتوان گفت که سرانه تولید ناخالص داخلی نشان میدهد که هر فرد در جامعه به طور میانگین چقدر تولید اقتصادی دارد. این پارامتر را میتوان نشاندهنده کل ثروت ملی دانست زیرا ارزش بازار GDP بر هر فرد، نشاندهنده شاخص رفاه است.
معمولا سرانه تولید ناخالص داخلی در کنار دیگر شاخصهای سنتیتر GDP تحلیل میشود. اقتصاددانان از این پارامتر برای رسیدن به دید دقیقتری نسبت به تولیدکنندگی داخلی کشور و تولیدکنندگی دیگر کشورها استفاده میکنند. سرانه GDP تولید ناخالص داخلی کشور را با در نظر گرفتن جمعیت محاسبه میکند. بنابراین دانستن اینکه هر فاکتور چطور روی نتیجه کلی و رشد سرانه GDP اثر میگذارد، اهمیت دارد.
اگر سرانه GDP کشوری با جمعیت ثابت در حال افزایش باشد، این افزایش GDP میتواند حاکی از پیشرفتهای فناورانه باشد که منجر به تولید بیشتر با جمعیت ثابت میشوند. بعضی کشورها جمعیت پایین ولی GDP سرانه بالایی دارند که نشاندهنده خودکفایی اقتصادی بالای آنها است.
نرخ رشد GDP
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP growth rate) تغییرات سه ماهه یا سالیانه در خروجی اقتصادی کشور را اندازه میگیرد تا رشد بتوان رشد اقتصادی کشور را بر حسب آن سنجید. نرخ رشد GDP که به صورت درصدی بیان میشود از پرکاربردترین پارامترها در سیاستگذاریهای اقتصادی است زیرا رشد تولید ناخالص داخلی ارتباط نزدیکی با سیاستگذاریهایی مثل نرخ بهره دارد.
در صورتی که نرخ رشد GDP زیاد شود، میتوان نشانهای از برافروختگی اقتصادی (economic overheating) باشد و در چنین شرایطی بهتر است که بانک مرکزی، نرخ بهره را بالاتر ببرد. در مقابل، اگر نرخ رشد GDP منفی یا سرعت آن در حال کاهش باشد، بانک مرکزی میتواند با کاهش نرخ بهره، مشارکت اقتصادی را زیاد کند.
برابری قدرت خرید تولید ناخالص داخلی
با اینکه قدرت خرید GDP (Purchasing Power Parity) یا PPP شاخص مستقیمی از تولید ناخالص داخلی نیست اما اقتصاددانان آن را بررسی میکنند تا ببینند که چطور مقدار دقیق شاخصهای GDP کشور به دلار بینالمللی چقدر است. در محاسبه PPP، اختلاف قیمتها و هزینههای زندگی در کشورها لحافظ نمیشود تا بتوان مقایسه دقیقتری بین کشورها از نظر خروجی واقعی، درآمد واقعی و استانداردهای زندگی داشت.
GDP چطور محاسبه میشود؟
تولید ناخالص داخلی را میتوان به سه روش مختلف محاسبه کرد. در صورت محاسبه درست، هر سه روش باید به نتیجه یکسانی برسند. این سه روش عبارتند از:
- رویکرد هزینهای (expenditure approach)
- رویکرد خروجی یا تولید (outpour or production approach)
- رویکرد درآمدی (income approach)
در زیر، هر کدام از این روشها را به صورت جداگانه برای شما مخاطبان گرامی بروکر ITBFX شرح میدهیم. همچنان با ما همراه باشید.
رویکرد هزینهای
رویکرد هزینهای میزان هزینههای گروههای مختلف مشارکتکننده در اقتصاد را نشان میدهد. معمولا GDP ایالات متحده آمریکا با رویکرد هزینهای محاسبه میشود. فرمول محاسبه GDP با رویکرد هزینهای به صورت زیر است:
GDP=C+G+I+NX
در فرمول بالا C نشاندهنده مصرف، G نشاندهنده هزینههای دولت، I نشاندهنده سرمایهگذاری و NX نشاندهنده مقدار خالص صادرات است.
تمامی این پارامترها در تولید ناخالص داخلی کشور دخیل هستند. منظور از مصرف در این فرمول، هزینههلای مصرفی خصوصی یا هزینههای مصرفکننده (consumer spending) است. مصرفکنندگان برای خرید کالاها و خدمات پول خرج میکنند. این پارامتر، مهمترین مؤلفه در GDP است که بیش از دو سوم GDP ایالات متحده آمریکا را شامل میشود.
بنابراین اعتماد نفس مصرفکننده (consumer confidence) نقش بسیار مهمی در رشد اقتصادی دارد. هر چه اعتماد به نفس مصرفکننده در خرید کردن بیشتر باشد، نشان میدهد که مردم با خیال راحتتری پول خرج میکنند اما اگر اعتماد به نفس مصرفکننده پایین باشد، نشاندهنده این است که مردم نگران آینده هستند و تمایلی به خرج کردن پول خود ندارند.
منظور از هزینههای دولت، هزینههای مصرفی دولت و مقدار ناخالص سرمایهگذاری است. دولتها برای خرید تجهیزات، ایجاد زیرساختها و پرداخت حقوق کارکنان خود پول خرج میکنند. وقتی هزینه مصرفکننده و سرمایهگذاری کسب و کارها هر دو به شدت کاهش پیدا کنند، هزینههای دولت اهمیت بیشتری در GDP پیدا میکند.
منظور از سرمایهگذاری در فرمول بالا، سرمایهگذاری داخلی خصوصی یا هزینههای سرمایهگذاری است. کسب و کارها برای سرمایهگذاری روی فعالیتهای تجاری خودشان پول خرج میکنند. برای مثال ممکن است کسب و کاری برای خودش تجهیزات بخرد یا مقدار زیادی پول خرج تبلیغات و بازاریابی کند. سرمایهگذاری کسب و کارها مؤلفه مهمی در GDP محسوب میشود زیرا ظرفیت تولید اقتصادی را افزایش میدهد و اشتغال را تقویت میکند.
در فرمول صادرات خالص، کل صادرات از کل واردات کسر میشود. کالاها و خدماتی که اقتصاد کشور تولید میکند و به دیگر کشورها صادر میشوند منهای وارداتی که مصرفکنندگان داخلی از کشورهای خارجی میخرند، صادرات خالص کشور را نشان میدهد. تمامی هزینههای شرکتهای حاضر در کشور، حتی اگر شرکتهای خارجی باشند، در این فرمول قرار میگیرد.
رویکرد تولید
روش دوم محاسبه تولید ناخالص داخلی که رویکرد تولید یا رویکرد خروجی نام دارد، ضرورتا برعکس رویکرد هزینهای است. در این روش به جای اندازهگیری هزینههای ورودی که در فعالیت اقتصادی نقش دارند، کل خروجی اقتصادی اندازهگیری و قیمت کالاهای واسطه از هزینه کالاهای واسه که در فرایند مصرف میشوند کسر میشود. در حالی که میتوان با رویکرد هزینهای GDP آتی را براساس هزینههای کنونی پیشبینی میکند، رویکرد تولید نگاه به گذشته دارد.
رویکرد درآمد
رویکرد درآمد حدواسطی از دو رویکرد دیگر برای محاسبه GDP است. در این رویکرد درآمد به دست آمده توسط تمامی عوامل در تولید، شامل دستمزد پرداختی به کارگر، درآمد حاصل از اجارهدادن ملک، بازگشت سرمایه به صورت بهره و سودهای کسب و کارها محاسبه میشود.
GDP چه تفاوتی با GNP و GNI دارد؟
با اینکه تولید ناخالص داخلی شاخص بسیار پرکاربردی است اما شاخصهای دیگری نیز برای اندازهگیری رشد اقتصادی کشورها وجود دارند. در حالی که GDP فعالیتهای اقتصادی در محدوده مرزهای کشور را اندازه میگیرد (خواه تولیدکنندگان داخلی خواه خارجی باشند)، تولید ناخالص ملی (Gross National Product) یا GNP شاخصی برای اندازهگیری کل تولید افراد یا شرکتهای بومی کشور است که میتواند شامل افراد یا شرکتهای خارج از مرزهای کشور نیز باشد. در این شاخص، تولیدات شرکتها و افراد خارجی در مرزهای کشور، محاسبه نمیشود.
درآمد خالص ملی (Gross National Income) یا GNI شاخص دیگر از رشد اقتصادی است که از جمع تمامی درآمدهای به دست آمده توسط شهروندان یک کشور (صرفنظر از محل فعالیت اقتصادی آنها که در داخل باشد یا خارج) محاسبه میشود. رابطه بین GNB و GNI شبیه رابطه بین رویکرد تولید و رویکرد درآمد در محاسبه تولید ناخالص داخلی است.
در GNP از رویکرد تولید استفاده میشود اما برای محاسبه GNI از رویکرد درآمد استفاده میکنند. GNI نشاندهنده تولید داخلی کشور به علاوه مالیات غیر مستقیم کسب و کارها و نیز درآمد فاکتور خارجی خالص است. مقدار درآمد فاکتور خارجی خالص با کسر کردن تمامی پرداختیها به شرکتها و افراد خارجی از تمامی پرداختها به کسب و کارهای داخلی به دست میآید.
در شرایطی که اقتصاد جهانی در حال گسترش است، GNI به عنوان پارامتر بهتری برای بررسی سلامت کلی اقتصاد در مقایسه با GDP در نظر گرفته میشود. از آنجایی که بعضی از کشورها بخش زیادی از درآمد خود را به واسطه شرکتها و افراد خارجی از دست میدهند، تولید ناخالص داخلی آنها بسیار بالاتر از عددی است که GNI آنها نشان میدهد.
برای مثال در سال ۲۰۱۹ کشور لوکزامبورگ تفاوت قابل توجهی بین GDP و GNI خودش میدید که دلیل اصلی آن پرداختهای زیاد به شرکتهای خارجی فعال در لوکزامبورگ بود. این شرکتها به دلیل مالیات کم جذب لوکزامبورگ شده بودند. در مقابل، تفاوت GDP و GNI ایالات متحده چندان زیاد نیست.
چطور میتوان از دادههای GDP استفاده کرد؟
اکثر کشورها دادههای GDP خود را به صورت سالانه و سه-ماهه منتشر میکنند. برای مثال در کشور ایالات متحده سازمانی به نام the Bureau of Economic Analysis (BEA) تقریبا چهار هفته پیش از انتشار GDP سه-ماهه، GDP زودهنگامی را برای آن سه ماهه منتشر میکند و GDP نهایی سه ماه پس از پایان هر سه-ماهه منتشر میشود.
تأثیر GDP روی بازار خیلی زیاد نیست زیرا به گذشته نگاه میکند و زمان قابل توجهی بین انتشار GDP و پایان هر سه-ماهه وجود دارد. با این حال اگر GDP واقعی نسبت به GDP پیشبینی شده اختلاف زیادی داشته باشد، میتواند روی بازارهای مالی مثل فارکس اثر بگذارد.
از آنجایی که تولید ناخالص داخلی پارامتری برای نشان داده سلامت و رشد اقتصادی است، کسب و کارها میتوانند از آن به عنوان راهنمایی برای تأیین استراتژیهای تجاری خود استفاده کنند. سازمانهای دولتی مثل Fed در ایالات متحده از GDP و دیگر پارامترهای سلامت و رشد اقتصادی برای تصمیمگیری در مورد سیاستهای پولی مثل نرخ بهره، استفاده میکنند.
GDP واقعی شاخصی است که بیشترین و درستترین اطلاعات را در مورد سلامت و رشد اقتصادی فراهم میآرود و بسیاری از اقتصاددانان، تحلیلگران، سرمایهگذاران و سیاستگذاران آن را تحت نظر دارند. انتشار GDP واقعی همیشه روی بازارهای مالی اثرگذار است اما همانطور که در بالا اشاره کردیم، این اثر خیلی زیاد نیست.
چطور در سرمایهگذاری از تولید ناخالص داخلی راهنمایی بگیریم؟
سرمایهگذاران GDP کشورها را زیر نظر دارند زیرا میتوان از آن برای تصمیمگیریهای اقتصادی راهنمایی گرفت. دادهها و سود شرکتها در گزارش GDP منبعی عالی برای کسانی است که میخواهند روی اوراق بهادار در بازار بورس یا CDFهای اوراق بهادار در بازار فارکس سرمایهگذاری کنند.
مقایسه نرخهای رشد GDP کشورها نقش مهمی در اختصاص سرمایه دارد و به تصمیمگیری در رابطه با سرمایهگذاری در کشورهای دیگر کمک میکگند.
پارامتر جالبی که سرمایهگذاران ميتوانند از آن برای تحلیل فاندامنتال بازار بورس استفاده کنند، نسبت ارزش بازار به GDP است که به صورت درصدی بیان میشود. نزدیکترین معادل به این پارامتر از نظر ارزش سهام، نسبت ارزش بازار شرکت به کل فروش یا درآمد شرکت است که برای هر سهم به صورت نسبت قیمت به فروش بیان میشود.
منابع جهانی دادههای GDP کشورها کدامند؟
بانک جهانی (The World Bank) یکی از معتبرترین و جامعترین فهرستهای تولید ناخالص داخلی کشورها را دارد. صندوق بینالمللی پول (International Money Fund) یا IMF نیز دادههای GDP کشورها را در چندین پایگاه داده مثل World Economic Outlook و International Financial Statistics ارائه میدهد.
یکی دیگر از منابع بسیار معتبر دادههای تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان Organization for Economic Cooperation and Development (OECD) است که نه تنها دادههای تاریخی فراهم میآورد بلکه GDP کشورها را پیشبینی میکند. تنها نقطه ضعف OECD این است که فقط دادههای کشورهای عضو OECD و تعداد معدودی از کشورهای غیر عضو را ارائه میدهد.
جمعبندی
کشورها از پارامترهای مختلفی برای سنجش رشد و سلامت اقتصادی خود استفاده میکنند که یکی از مهمترین آنها تولید ناخالص داخلی یا GDP است. منظور از تولید ناخالص داخلی، ارزش کل محصولات و خدمات تولید شده در کشور (چه توسط شرکتهای داخلی و چه توسط شرکتهای خارجی) در یک بازه مشخص مثل بازه سه-ماه یا یک ساله است.
تولید ناخالص داخلی را میتوان به دو نوع کلی GDP اسمی و GDP واقعی تقسیمبندی کرد. GDP اسمی بر اساس ارزش کنونی کالاها و خدمات محاسبه میشود و بنابراین تورم را همراه با خودش دارد ولی GDP واقعی با محاسبه بر اساس قیمتهای یک سال مشخص که سال پایه نام دارد، تورم را حذف میکند و پارامتر درستتری برای بیان رشد اقتصادی کشورها است.
برای اینکه بتوان بهتر از پارامتر تولید ناخالص داخلی استفاده کرد، اصلاحاتی روی آن انجام میشود. یکی از این اصلاحات، سرانه تولید ناخالص داخلی است که میزان GDP کشور را به ازای هر نفر از جمعیت آن کشور محاسبه میکند. نرخ رشد GDP و برابری قدرت خرید تولید ناخالص داخلی نیز شاخصهایی هستند که براساس GDP محاسبه میشوند.
تولید ناخالص داخلی را میتوان براساس هزینه، براساس تولید یا براساس مصرف محاسبه کرد که هر کدام از این روشها کارایی خاص خودش را دارد و در مواقع خاصی مورد استفاده قرار میگیرد.
GDP با GNP و GNI تفاوت دارد. GNP شاخصی برای اندازهگیری کل تولید افراد یا شرکتهای بومی کشور است که میتواند شامل افراد یا شرکتهای خارج از مرزهای کشور نیز باشد و GNI نشاندهنده تولید داخلی کشور به علاوه مالیات غیر مستقیم کسب و کارها و نیز درآمد فاکتور خارجی خالص است.
با اینکه دادههای GDP به گذشته نگاه میکنند و با فاصله زمانی زیادی در پایان هر دوره منتشر میشوند اما سرمایهگذاران و تریدرهای بازار اوراق بهادار و تریدرهای فارکس میکنند از آنها در تحلیلهای فاندامنتال خود استفاده کنند.
ثبت دیدگاه شما
(پاسخ دادن)
برای ثبت نظرات، اصول اخلاقی را رعایت کرده و از بکار بردن کلمات نامناسب پرهیز نمایید.
اولین دیدگاه را ثبت نمایید.