«الگوی وایکوف» (Wyckoff Method) که با عناوین دیگری همچون «شیوه وایکوف» نیز شناخته میشود، از روشهای تحلیلی پرکاربرد نزد معاملهگران و سرمایهگذاران برای شناسایی روندهای حاکم بر بازار و تخمین زمان ورود به موقعیتهای معاملاتی است. این روش ویژه میتواند دست بازیگران پررنگ بازار را برای معاملهگران آشکار و دورههای زمانی انباشت و توزیع داراییها را برای آنها مشخص کند.
در این مقاله از بلاگ آیتیبی قصد داریک زوایای پیدا و پنهان الگوی وایکوف را واکاوی کنیم و از نحوه بهکارگیری آن در تحلیل روندهای حاکم بر نمودارهای قیمتی بگوییم.
الگوی وایکوف (Wyckoff Method) چیست؟
«الگوی وایکوف» (Wyckoff Method) روشی برای تحلیل افتوخیزهای قیمتی در نمودارهای داراییهای مختلف است. این روش در سالهای نخست دهه ۱۹۳۰ میلادی از سوی فردی به نام «ریچارد وایکوف» (Richard Wyckoff) ابداع شد.
روش یا الگوی وایکوف را میتوان مجموعهای از قواعد و استراتژیها دانست که با هدف کمک به معاملهگران و سرمایهگذاران در اتخاذ تصمیمهای بهینه و شناسایی موقعیتهای سودآور تدوین شده است.
ریچارد وایکوف علاوهبر تدوین الگوی وایکوف، پایهگذار بسیاری از روشهای مدرن در حوزه دانش تحلیل تکنیکال نیز بوده است. در آغاز الگوی وایکوف، تنها برای تجزیهوتحلیل تحرکات قیمتی بازار سهام بهکار گرفته میشد، اما رفتهرفته پای این روش تحلیلی به دیگر بازارهای مالی همچون فارکس نیز باز شد.
وایکوف خود اذعان دارد که از شیوههای معاملاتی فعالان کهنهکار بازار الهام گرفته و همواره کوشیده است که از رفتار معاملاتی آنها قواعدی یکپارچه و تعمیمپذیر برای دیگر معاملهگران استخراج کند. امروزه در محافل مالی جهان، وایکوف همانند چهرههای سرشناس دیگری همچون «چارلز اچ.داو» (Charles H. Dow) و «رالف ان. الیوت» (Ralph N. Elliott) آوازهای فراگیر دارد.
وایکوف در حوزه تحلیل تکنیکال و واکاوی نمودارهای قیمتی، دست به تحقیقات گستردهای زده و توانسته چندین نظریه و قاعده معاملهگری را تدوین کند و در اختیار فعالان بازار بگذارد. در این مقاله میخواهیم ابعاد مختلف الگوی وایکوف را بررسی کنیم، از قواعد و قوانین حاکم بر آن بگوییم و گامهای عملی برای بهکارگیری آن در تحلیل تکنیکال را تشریح کنیم.
ناگفته نماند که وایکوف علاوهبر تدوین الگوی وایکوف، روش منحصربهفردی را برای ترسیم نمودارهای قیمتی ابداع کرده که از آن با عنوان شیوه «نقطه و شکل» (Point and Figure) یاد میشود. همچنین وایکوف توانسته شیوههای نوینی را برای آشکارسازی محدودههای خرید و فروش در نمودارها به کار بگیرد. این شیوهها میتوانند معاملهگر را در سنجش محدودههای احتمالی برای ورود به موقعیتهای معاملاتی یاری کنند و سرنخهای خوبی را برای شناسایی موقعیتهای سودآور در اختیار او بگذارند.
مقاله مرتبط: الگوی کف و سقف سه قلو
(Wyckoff Method) قوانین سهگانه الگوی وایکوف
الگوی وایکوف از سه قانون اصلی تشکیل شده که در ادامه بهطور خلاصه هر یک را تشریح میکنیم.
– قانون عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا، قاعده نخست در الگوی وایکوف است و میگوید که وقتی تقاضا از عرضه پیشی میگیرد، قیمت افزایش و در حالت عکس، کاهش میيابد. این قانون را میتوان یکی از پایهایترین قوانین حاکم بر بازارهای مالی دانست که محدود به وایکوف و الگوی ویژه او نیست. قانون عرضه و تقاضا را میتوان به شکلی سادهتر و در قالب سه معادله نیز بیان کرد:
تقاضا > عرضه = افزایش قیمت
تقاضا < عرضه = کاهش قیمت
تقاضا = عرضه = تغییرات ناچیز قیمت (افتوخیز و نوسان بسیار محدود)
قانون نخست وایکوف بهسادگی بیان میکند که وجود مازاد تقاضا و پیشیگرفتن آن از میزان عرضه، قیمت را به سمت محدودههای بالاتر سوق میدهد، زیرا در این شرایط فعالان بازار بیش از آنکه بفروشند، در حال خرید دارایی هستند.
اما در حالت عکس و زمانی که فروشندگان، دست بالاتر را در بازار دارند و خریداران کمرمق هستند، عرضه از تقاضا فراتر میرود و منجر به نزولیشدن روند قیمت میشود.
معاملهگران و سرمایهگذارانی که از الگوی وایکوف و قواعد حاکم بر آن استفاده میکنند، نیمنگاهی هم به تغییرات قیمتی (Price Action) و حجم معاملات دارند تا بهتر بتوانند موازنه میان عرضه و تقاضا را در بازار درک کنند. این روشها در کنار هم سرنخهای خوبی را برای شناسایی نقاط ورود به بازار در اختیار معاملهگران میگذارند.
– قانون علت و معلول
قانون دوم در الگوی وایکوف بیان میکند که وجود اختلاف و تفاضل میان عرضه و تقاضا رخدادی تصادفی نیست. مطابق با این قانون، معادله عرضه و تقاضا، تنها پس از وقوع سلسلهای از رویدادها و دورههای زمانی خاص تغییر میکند. به بیانی دیگر، وقوع یک دوره زمانی از انباشت دارایی (علت) منجر به وقوع روندی صعودی (معلول) میشود. در مقابل، وقوع یک دوره زمانی از توزیع دارایی (علت) به شکلگیری روندی نزولی (معلول) میانجامد.
وایکوف در روش منحصربهفرد خود توانست با ترسیم نمودارهای قیمتی به شیوهای تازه، آثار بالقوه ناشی از برهمکنش علتها و معلولها را آشکار کند. به عبارتی دیگر، او توانست بر پایه ترسیم دورههای زمانی انباشت و توزیع در نمودارها، معاملهگر را در شناسایی موقعیتهای احتمالی سودآور یاری کند. علاوهبراین، وایکوف موفق شد بر پایه قاعده علت و معلول، جهت و قدرت روند آتی حاکم بر بازار را پس از دورههای تثبیت یا رنجزنی (نوسانی) تخمین بزند.
مقاله مرتبط: بهترین استراتژی ترید
– قاعده تلاش و نتیجه
سومین قانون الگوی وایکوف بیان میکند که وقوع تغییرات در قیمت دارایی، «نتیجه» یا برآمده از «تلاشی» است که در آینه حجم معاملات منعکس میشود. به بیانی دیگر، اگر تغییرات قیمتی با حجم معاملات همنوا باشند، احتمال اینکه روند کنونی ادامه پیدا کند، افزایش میيابد. اما اگر میان تغییرات قیمتی و حجم معاملات، واگرایی رخ دهد، احتمال توقف یا حتی تغییر جهت روند کنونی حاکم بر بازار افزایش پیدا میکند.
برای مثال، میخواهیم در حوزه رمزارزها الگوی وایکوف بیت کوین را بررسی کنیم. فرض کنید که در بازار بیت کوین پس از زمستانی سخت و یک دوره نزولی طاقتفرسا، حجم معاملات بهطور ناگهانی شروع به افزایش کند و زنگ آغاز دورهای تازه از تثبت به صدا دربیاید. حال طبق قاعده سوم الگوی وایکوف، حجم بالا نشانگر «تلاشی» فزاینده قلمداد میشود، اما افتوخیزهای کمدامنه، تنها «نتیجهای» کوچک را به بار میآورد.
بنابراین میتوان دریافت که بهرغم حجم معاملات زیاد، بازیگران بازار صرفا در حال دستبهدست کردن بیت کوینهای خود هستند و تقاضای جدیدی در بازار شکل نگرفته است. چنین وضعیتی ممکن است نشانگر پایان روند نزولی پیشین و تغییر جو حاکم بر بازار باشد.
دربارهی مفهوم «مرد نامرئی»(Composite Man) چه میدانید؟
وایکوف علاوهبر تدوین قوانین سهگانه الگوی خود مفهوم دیگری را نیز تحت عنوان «مرد نامرئی» یا «مرد مرکب» (Composite Man) مطرح کرد. اما مرد نامرئی چیست یا کیست؟ وایکوف بر این باور بود که پیشفرض هر معاملهگری باید این باشد که در پشت صحنه، فرد یا نهادی وجود دارد که تمام رخدادهای بازار را کنترل میکند. به عقیده وایکوف، داشتن این پیشفرض میتواند معاملهگر را در شناسایی روندهای حاکم بر بازار و پیشبینی تغییرات آتی آن یاری کند.
از نگاهی دیگر، میتوان گفت که مرد نامرئی، کسی نیست جز مجموعهای از بازیگران دانهدرشت بازار که نبض تغییرات را در دست دارند. این بازیگران فردی یا نهادی بهدلیل اتکا به ثروتی هنگفت، همواره بهگونهای عمل میکنند تا بتوانند داراییها و سهام را در کف قیمتی بخرند و در سقف به فعالان خردهپا و عجول بازار بفروشند.
بهگفته وایکوف، رفتار مرد نامرئی، درست در جهت عکس فعالان تازهوارد و خردهپای بازار است؛ همان افرادی که بیش از همه داراییهای ارزشمند خود را در تلاطمهای بازار به دست باد میسپارند و با زیانی کلان از بازار خارج میشوند.
بااینهمه، وایکوف بر این باور است که میتواند تا اندازهای دست مرد نامرئی را رو کرد و با تدوین نوعی استراتژی معاملاتی بهینه، همگام با او دست به خرید داراییها در کفهای قیمتی زد و در سقفها اقدام به فروش کرد.
در الگوی وایکوف از مفهوم مرد نامرئی برای تبیین ایدهای به نام «چرخه بازار» (Market Cycle) استفاده میکنیم. چرخه بازار بیان میکند که تغییرات و افتوخیزهای قیمتی در نمودارها طی چهار مرحله یا فاز رخ میدهند:
فاز انباشت (Accumulation)
فاز صعودی (Uptrend)
فاز توزیع (Distribution)
فاز نزولی (Downtrend)
فاز انباشت
مرد نامرئی در فاز انباشت پیشدستی میکند و قبل از دیگر سرمایهگذاران میکوشد تا دارایی دلخواه خود را در کف قیمتی از بازار خریداری کند. در این فاز، بهطور معمول، نشانههایی از حرکات جانبی در نمودار قیمتی پدیدار میشود. روند انباشت دارایی بهطور تدریجی و پیوسته ادامه مییابد تا قیمت دچار جهشهای غیرمنتظره نشود.
فاز صعودی
وقتی مرد نامرئی به قدر کافی، سهام یا دارایی را خریداری کرد و همزمان از توان بازوهای فروش در بازار کاسته شد، بهتدریج موجی صعودی شکل میگیرد. بدیهی است که با پدیدارشدن روندی صعودی، موجی تازه از سرمایهگذاران دست به خرید میزنند تا از رشد قیمتها جا نمانند؛ همین رخداد خود به افزایش تقاضا دامن میزند.
البته از یاد نبرید که هر روند صعودی دربرگیرنده چندین فاز انباشت دارایی است. برخی از فعالان بازار از این فازها با عناوینی همچون «فازهای بازانباشت» یاد میکنند. در این فازها کمی از قدرت روند صعودی کاسته و قیمت وارد فاز تثبیت میشود.
اما در انتها روند صعودی باقدرت ادامه مییابد.
با تداوم روند صعودی، دیگر سرمایهگذارانی که پیش از این به تماشا نشسته بودند وارد میدان میشوند و دست به خرید میزنند. دامنه این ماجرا تا جایی گسترش مییابد که علاوهبر فعالان بازار، مردم عادی هم برای جا نماندن از قافله به صف خریداران میپیوندند و آتش تقاضا از همیشه شعلهورتر میشود. در این مرحله است که میتوان انتظار داشت قیمتها رشدی انفجار گونه را تجربه کنند.
فاز توزیع
پس از هجمه عمومی برای خرید دارایی و رشد افسارگسیخته قیمتها مرد نامرئی بار دیگر، دست به کار میشود و برای نقد کردن سود خود اقدام به توزیع (فروش) دارایی تحت اختیار خود میکند. به بیانی دیگر، او دارایی خود را که پیشتر در کف قیمتی خریداری کرده، به کسانی میفروشد که در آخرین مرحله از رشد قیمتها به صف خریداران پیوستهاند.
در فاز توزیع، نشانههایی از حرکات جانبی در نمودارهای قیمتی پدیدار میشود که معاملهگر آگاه، آنها را نشانهای دال بر اتمام قریبالوقوع روند صعودی تفسیر میکند. این حرکات جانبی تا جذب تمامی تقاضا و فروکشکردن تب خریداران بازار ادامه میيابد.
فاز نزولی
در یک لحظه و درست در محدودهای که انتظار نمیرود، بازار فاز توزیع را پشت سر میگذارد و روندی نزولی بر آن حاکم میشود. از نگاهی دیگر میتوان گفت که در این مرحله، مرد نامرئی یا همان بازارگردان اصلی پشت صحنه، بخش چشمگیری از دارایی خود را در سقف به معاملهگران تازهکار فروخته و اکنون قیمت را به سمت پایین هل میدهد. در ادامه، کفه عرضه از تقاضا بسیار سنگینتر میشود و روند نزولی با شتابی فزایندهتر ادامه پیدا میکند.
مشابه با روند صعودی که دربرگیرنده چندین مرحله بازانباشت است، روند نزولی نیز احتمال دارد شامل چندین مرحله بازتوزیع باشد. در این مراحل بازتوزیع، قیمتها مدتی تثبیت میشوند، اما روند نزولی از حرکت نمیایستد. البته ناگفته نماند که در این گیرودار، ممکن است جهشهای مثبتی برای به دام انداختن خریداران خوشباور در نمودار رخ دهد. در ادبیات تحلیل تکنیکال، از این جهشها با عنوان «تلههای گاوی» یاد میشود. در نهایت، وقتی فاز نزولی به انتهای خود میرسد، چرخه بازار دوباره تکرار و فاز انباشت تازهای آغاز میشود.
مقاله مرتبط: الگوهای کندل استیک در فارکس
شماتیک انباشت یا طرحواره وایکوف
در میان فعالان بازارهای مالی، شماتیکها یا طرحوارههای انباشت و توزیع الگوی وایکوف، از جمله پرطرفدارترین ابزارهای تحلیلی هستند. این شماتیکها فازهای انباشت و توزیع را به چند زیرمرحله تقسیم میکنند. این زیرمراحل یا زیربخشها دارای ۵ گام هستند که بهترتیب با حروف A تا E نامگذاری شدهاند. در ادامه هر یک از این زیربخشها را تشریح میکنیم.
– فاز A
در گامهای ابتدایی مرحله انباشت، نیروی فروش رو به کاهش میگذارد و از شتاب روند نزولی کاسته میشود. مشخصه ویژه این فاز، افزایش تدریجی حجم معاملات است. سطح «PS» یا «حمایت اولیه» در این فاز جایی است که در آن خریداران مترصد فرصت برای ورود به بازار هستند، اما هنوز آنچنان که باید و شاید از اتمام روند نزولی مطمئن نیستند.
در ادامه فاز A به سطح «SC» یا «اوج فروش» میرسیم. در این سطح، سرسختترین سرمایهگذاران هم تسلیم میشوند و به هر آنچه از دارایی در اختیار دارند، چوب حراج میزنند. در این مرحله، تلاطمها و نوسانات پردامنهای در بازار رخ میدهد و کندلهایی با طول بلند در نمودار پدیدار میشوند.
در ادامه، افت شدید قیمت باعث میشود تا شماری از فعالان بازار دست به جیب شوند و اقدام به خرید کنند. در این مرحله، قیمت تا آستانه «AR» یا «رالی خودکار» جهش میکند، زیرا مازاد عرضه از سوی خریداران فرصتطلب جذب میشود. در شماتیک انباشت، قیمت بهطور معمول در حد فاصل میان دو سطح «SC» و «AR» نوسان میکند.
در ادامه فاز A، قیمت با افتی دوباره وارد محدوده «ST» یا «تست ثانویه» میشود و تا حوالی ناحیه SC پایین میرود. در این مرحله از حجم معاملات کاسته میشوند و بازار نیز نوسانات کمتری را تجربه میکند. بهطور معمول، محدوده ST نسبت به ناحیه SC یک «کف بالاتر» (HL) تشکیل میدهد، اما ممکن است همیشه اینطور نباشد.
– فاز B
بر اساس قوانین سهگانه الگوی وایکوف میتوان فاز B را علتی برای وقوع یک معلول قلمداد کرد. از نگاهی دیگر، فاز B در طرحواره انباشت، نشانگر محدوده تثبیت یا رنجزنی (نوسان کمدامنه) است که طی آن مرد نامرئی میکوشد بیشترین مقدار دارایی ممکن را از کف بازار جمعآوری کند. در فاز B روند حاکم بر قیمت بهطور متناوب با سطوح حمایت و مقاومت برخورد میکند اما از محدوده نوسانی خود خارج نمیشود.
دور از انتظار نیست که در فاز B نقاط پرتعدادی، نقش محدودههای «ST» (تست ثانویه) را بازی کنند. علاوهبراین، احتمال دارد سقفهای بالاتر (تلههای گاوی) و کفهای پایینتری (تلههای خرسی) نیز در این میان رخ دهند و برخی از معاملهگران تازهکار را به اشتباه بیندازند.
– فاز C
در فاز C رخدادی مهم در محدوده نقطهای بحرانی به نام «جهش» (Spring) به وقوع میپیوندد. در این محدوده، روند صعودی آغاز میشود، هرچند ممکن است با افتوخیزهایی شماری از معاملهگران تازهکار در دام خرسی گرفتار شوند.
در فاز C، مرد نامرئی در قامت بازیگر پشت پرده بازار، مطمئن میشود که سطح عرضه تا جای ممکن افت پیدا کرده و فروشنده دیگری در بازار یافت نمیشود.
گاهی اوقات در نقطه جهش، سطوح حمایت با نوسانات غیرمنتظره شکسته میشوند تا آخرین سرمایهگذاران و معاملهگران تازهکار نیز دست به فروش بزنند. در این محدوده، بازارگردان میکوشد تا دارایی یا سهم را با پایینترین قیمت ممکن و درست پیش از آغاز روند صعودی خریداری کند. به بیانی دیگر، تمام هم و غم بازارگردان این است که با پهنکردن تلههای خرسی، سرمایهگذاران مردد را وادار کند داراییهای خود را در کف قیمتی به فروش برسانند.
البته ناگفته نماند که در برخی از موارد هم احتمال دارد سطوح حمایت پابرجا باقی بمانند و روند از نقطه جهش به سیر صعودی خود ادامه دهد. به عبارتی دیگر، قرار نیست تمام اتفاقات منطبق بر انتظارات اولیه معاملهگر رخ بدهند و هر رخدادی ممکن است به وقوع بپیوندد. بااینهمه، مفروضات پایه شماتیک انباشت و فازبندیهای آن همچنان معتبر و قابل اتکا هستند.
– فاز D
فاز D در شماتیک انباشت الگوی وایکوف را میتوان مرحله گذار از علت به معلول قلمداد کرد. این مرحله بین دو ناحیه انباشت (فاز C) و «خروج از محدوده نوسانی» (فاز E) قرار دارد.
بهطور معمول، در فاز D، حجم معاملات و میزان نوسانات بهطور چشمگیری افزایش مییابند. این فاز در میانههای خود دارای محدودهای موسوم به «آخرین نقطه حمایت» (LPS) است که درست پس از آن، روند حاکم بر نمودار به یک پله بالاتر صعود میکند.
معمولا محدوده LPS پیش از عبور از سطوح مقاومت پیش رو نمایان میشود. پس از آن محدوده «علائم قدرت» (SOS) پدیدار و سطح مقاومت پیشین به سطوح حمایت جدید تبدیل میشوند.
دور از انتظار نیست که در فاز D با چندین LPS مواجه شویم، بااینحال، با نشانگرهایی همچون افزایش حجم معاملات و تست چندباره سطوح حمایت میتوانیم آنها را آشکار کنیم.
از سویی دیگر این احتمال وجود دارد که قیمت پیش از برداشتن گام صعودی بعدی و حرکت برای ورود به فاز E، وارد یک محدوده تثبیت و رنجزنی کوتاه شود.
– فاز E
فاز E آخرین مرحله از شماتیک انباشت در الگوی وایکوف است. در این فاز، قیمت وارد روند صعودی اصلی میشود و با پیشگرفتن چشمگیر سطح تقاضا از عرضه، مرحله انباشت دارایی به پایان میرسد. در فاز E قیمت با قدرت از محدوده نوسانی خارج میشود و زنگ آغاز روند صعودی بزرگ به صدا درمیآید.
شماتیک توزیع در الگوی وایکوف
در الگوی وایکوف، شماتیک توزیع، درست عکس شماتیک انباشت است. در ادامه فازهای مختلف این شماتیک را تشریح میکنیم.
– فاز A
در فاز A از قدرت روند صعودی پیشین رفتهرفته کاسته میشود و تقاضا نیز رو به کاهش میگذارد. با ورود به محدوده «عرضه اولیه» (PSY) کفه ترازو به نفع فروشندگان سنگینتر میشود، گرچه این کفه آنقدر سنگین نیست که بتواند روند صعودی را متوقف کند.
در ادامه فاز A به محدوده «اوج خرید» (BC) میرسیم که بهدلیل وقوع یک فشار خرید ناگهانی شکل میگیرد. دلیل پیدایش این محدوده به عملکرد معاملهگران تازهکاری برمیگردد که بهطور هیجانی دست به خرید در بازار زدهاند.
در حوالی محدوده BC بازارگردان دست به کار میشود و با جذب تقاضای مازاد، سمتوسوی روند را معکوس میکند و قیمت دچار افت میشود. به بیانی دیگر، او در این بخش اقدام به توزیع دارایی میکند تا تقاضای معاملهگران تازهکار بیپاسخ نماند. در ادامه فاز A ممکن است چندین بار محدوده «تست ثانویه» یا ST نمایان شود.
– فاز B
در شماتیک توزیع، فاز B را میتوان محدوده تثبیتی (علت) دانست که در ادامه به شکلگیری یک روند نزولی (معلول) میانجامد. در این فاز، مرد نامرئی و صحنهگردان پشت پرده بازار، بهتدریج دست به فروش و توزیع دارایی خود میزند و عطش معاملهگران را برای خرید دارایی با جذب تقاضا رقع میکند.
معمولا قیمت چندین بار با کرانهای بالا و پایین محدوده نوسانی فاز B برخورد میکند و در این گیرودار، تلههای خرسی و گاوی متعددی برای به دام انداختن معاملهگران تازهکار پهن میشود. گاهی اوقات هم احتمال دارد در فاز B قیمت اندکی از باند نوسانی خود فراتر رود و وارد محدوده «UT» شود.
– فاز C
در این فاز از شماتیک توزیع الگوی وایکوف، آخرین تله گاوی پس از محدوده رنجزنی برای به دام انداختن خریداران خوشخیال پهن میشود. در این فاز محدودهای موسوم به «اوج پساتوزیع» (Upthrust After Distribution) شکل میگیرد. این محدوده را میتوان درست عکس نقطه «جهش» در شماتیک انباشت قلمداد کرد.
– فاز D
فاز D در شماتیک توزیع، درست عکس فاز همنام خود در شماتیک انباشت است. در این فاز، قیمت وارد محدودهای به نام «آخرین نقطه از عرضه» (LPSY) در میانههای محدوده میشود و یک کندل LH ایجاد میکند. از این نقطه تا سطح حمایت اصلی، ممکن است چندین محدوده LPSY محلی پدیدار شود. بااینهمه، اگر قیمت به زیر خط حمایت اصلی سقوط کند، میتوان آن را نشانهای دال بر آشکار شدن «علامت ضعف» (SOW) قلمداد کرد.
– فاز E
آخرین مرحله از شماتیک توزیع الگوی وایکوف، فاز E است که در آن زنگ آغاز روند نزولی به صدا درمیآید. در این فاز، قیمت به زیر محدوده نوسانی سقوط میکند و عرضه بهطور چشمگیری از تقاضا پیشی میگیرد.
آیا الگوی وایکوف معتبر است؟
پیش از آنکه به این پرسش پاسخ دهیم، باید اذعان کنیم که رفتار قیمتی نمادهای معاملاتی همیشه بر مدلهای تحلیلی منطبق نیست. شماتیکها و طرحوارههای انباشت و توزیع در الگوی وایکوف هم ممکن است در عمل در قالبهای متفاوتی از مدلهای پایه پدیدار شوند. برای مثال، احتمال دارد فاز B بسیار بیشتر از آنچه انتظار میرود، به طول بینجامد یا آنکه نقاط جهش یا محدوده «اوج پساتوزیع»، هیچگاه در شماتیکها ظاهر نشوند.
بااینهمه، الگوی وایکوف بهرغم تمام اما و اگرها توانسته مدلی پایه برای طراحی و تدوین شیوههای تحلیلی نوین در اختیار معاملهگران و مفسران بازار بگذارد. آثار تحقیقاتی وایکوف بدون هیچ شک و تردیدی برای جامعه فعالان بازارهای مالی، ارزشی مانا و پایدار به جا گذاشته است. طرحوارههای او برای توضیح روندهای انباشت و توزیع در بازار نیز توانستهاند درک چرخههای تغییرات حاکم بر بازارها را برای علاقهمندان این حوزه سادهتر کنند.
مقاله مرتبط: الگوی کنج نزولی و صعودی (Rising And Falling Wedge Pattern)
Wyckoff روش ۵ مرحلهای وایکوف
الگوی وایکوف علاوهبر قوانین سهگانه و شماتیکهای انباشت و توزیع، مشتمل بر رویکردی پنجگانه برای ورود به موقعیتهای معاملاتی سودآور است. در این بخش میخواهیم این رویکرد و مراحل پنجگانه آن را تشریح کنیم.
– گام اول: روند را شناسایی کنید.
ابتدا باید ببینید که چه روندی بر بازار حاکم است و سمتوسوی آتی آن به کجا منحرف میشود. سپس باید میزان عرضه و تقاضا در بازار را دریابید و بتوانید رابطه میان این دو شاخص مهم را تبیین کنید.
– گام دوم: قدرت دارایی را تخمین بزنید.
در گام بعدی باید دریابید که دارایی یا نماد معاملاتی دلخواهتان در مقایسه با جو کلی حاکم بر بازار چگونه رفتار میکند؟ آيا همسو با بازار است یا آنکه خلاف جهت آن حرکت میکند؟
– گام سوم: بهدنبال داراییهایی بگردید که علتهای کافی ورای آنها نهفته باشد.
در گام سوم روش پیشنهادی وایکوف، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی بهدنبال علتها باشید. آیا این علتها آنقدر پرشمار و قانعکننده هستند که بتوانند معلولها (پاداشها) درخوری هم بهدنبال داشته باشند یا نه؟
– گام چهارم: حرکت بعدی روند را پیشبینی کنید.
آیا قیمت در آستانه تحرکی تازه قرار دارد؟ وضعیت کنونی قیمت در چشمانداز بزرگتر چگونه است؟ حجم معاملات چقدر است؟ اینها پرسشهاییاند که پیش از ورود به موقعیت معاملاتی باید به آنها پاسخ بگویید.
– گام پنجم: زمان ورود به موقعیت معاملاتی را تعیین کنید.
آخرین و مهمترین گام، زمانبندی است. پس از ترسیم موقعیت سهم یا نماد معاملاتی در قیاس با جو کلی حاکم بر بازار باید تصمیم بگیرد که چه زمانی میخواهید نسبت به ورود به یک موقعیت معاملاتی اقدام کنید.
برای مثال، برخی از معاملهگران همواره تغییرات قیمتی نماد معاملاتی خود را با شاخصها و نماگرهای اصلی بازار مقایسه میکنند. سپس سراغ شماتیکهای انباشت یا توزیع الگوی وایکوف میروند تا بتوانند روند آتی حاکم بر نماد دلخواه خود را پیشبینی کنند.
ناگفته نماند که بهکارگیری این روش در نمادهایی اثربخش است که همنوا با شاخصهای اصلی بازار حرکت میکنند. برای مثال، در بازار ارزهای دیجیتال، یافتن چنین همگراییهایی چندان ساده نیست و هر رمزارزی ممکن است مستقل از دیگر رمزارزها حرکت کند.
جمعبندی
گرچه دستکم یک قرن از ابداع الگوی وایکوف میگذرد، اما این روش همچنان طرفداران پرشماری در میان فعالان بازارهای مالی دارد. الگوی وایکوف بسیار فراتر از نوعی ابزار تحلیل تکنیکال ساده و مجموعهای گسترده از قواعد، نظریهها و ابزارهای سنجش قیمت است. این روش تحلیل ویژه، معاملهگران را در اتخاذ تصمیمهای بهینهتر یاری میکند و مانع از بروز رفتارهای هیجانی میشود.
بااینهمه، باید اذعان کرد که هیچ روش تحلیلی واحدی برای معاملهگری و فعالیت در بازارهای مالی وجود ندارد و همیشه باید مراقب باشیم تا در دام زیاندهی مکرر و ریسکهای ذاتی بازار گرفتار نشویم.
۱. آیا الگوی وایکوف در فارکس موثر است؟
در بازار فارکس با ترکیب الگوی وایکوف با دیگر اندیکاتورها و شاخصهای تکنیکال، میتوان استراتژیهای معاملاتی مناسبی را برای سوددهی پایدار تدوین کرد.
۲. دقت الگوی وایکوف چقدر است؟
الگوی وایکوف بهرغم گذشت بیش از یک قرن از ابداع آن همچنان یکی از پرکاربردترین و دقیقترین روشها در تحلیل رفتار قیمتی داراییها است.
ثبت دیدگاه شما
(پاسخ دادن)
برای ثبت نظرات، اصول اخلاقی را رعایت کرده و از بکار بردن کلمات نامناسب پرهیز نمایید.
اولین دیدگاه را ثبت نمایید.